به گزارش خبرنگار همدم نیوز ، فریبا عادلخواه، زندانی دو تابعیتی که از مهرماه ۱۳۹۹ با پابند الکترونیکی و قرار وثیقه بهطور موقت آزاد بود، پس از نزدیک ۱۵ ماه بار دیگر به زندان اوین منتقل شد.
سازمان مستقل «حقوق بشر در ایران» روز چهارشنبه ۲۲ دی گزارش داد هنوز دلیلی برای لغو آزادی موقت خانم عادلخواه و بازگرداندن او به زندان اوین از سوی قوه قضائیه یا دادستانی اعلام نشده است.
فریبا عادلخواه، پژوهشگر مرکز مطالعات علوم سیاسی پاریس، خرداد ۱۳۹۸ پس از بازگشت به ایران توسط نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران به اتهام «جاسوسی» در منزل شخصی خود بازداشت شد. با این حال، اتهامات این شهروند دوتابعیتی در روند مراحل بازپرسی تغییر کرد.
شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی، در ۱۷ اردیبهشت ۹۹ او را برای اتهامهایی چون «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» به شش سال حبس محکوم کرد.
این حکم در تیرماه همان سال از سوی شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینا تایید شد؛ اگرچه با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، پنج سال از آن بهعنوان اشد مجازات قابل اجراست.
فرانسه اقدام مقامات ایران در بازگرداندن فریبا عادلخواه،به زندان را «غیرقابل توجیه» خواند و خواستار آزادی فوری وی شد.
وزارت خارجه فرانسه ساعاتی پس از این رخداد اعلام کرد که مقامات ایران فریبا عادلخواه را بدون هیچگونه توجیه یا اعلان قبلی به زندان بازگرداندهاند. این وزارتخانه سپس درخواست آزادی فوری خانم عادلخواه را کرد.
فریبا عادلخواه، پژوهشگر حوزه علوم انسانی طی دهه گذشته همواره پیرامون مسایل مربوط به ایران و کشورهای همسایهاش در حوزه جامعهشناسی و مردمشناسی تحقیق میکرده است. او از جمله پژوهشگرانی بود که رابطه خود را با جامعه تحقیقاتی خود قطع نمیکرد. او بارها به ایران و کشورهای همسایهاش از جمله افغانستان رفت و آمد داشت.
برخی از تحلیلگران سیاسی ایرانی در فرانسه معتقددند که بازداشت این پژوهشگر به روند گروگانگیری ایران از دو تابعیتیها دارد تا بتواند در معامله با دولتهای دیگر، دست برتر را داشته باشد و از بازداشتیهای دو تابعیتی استفاده کند،
اما برخی دیگر معتقدند که بازداشت فریبا عادلخواه ربطی به دو تابعیتی بودن او ن دارد و مربوط به روابط ایران و فرانسه نیز نیست. بلکه مربوط به روندی است که اطلاعات سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات در پیش گرفتهاند تا کنترل کلیه تحقیقاتی را که در داخل و خارج کشور در حوزه علوم انسانی انجام میشود، در انحصار خود داشته باشند.
فریبا عادلخواه به عنوان یکی از پژوهشگران مرکز SciencesPo است که مجموعه مقالات او را میتوان در وبسایت این مرکز مطاللعه کرد. مطالعات و تحقیقات عادلخواه به عنوان یکی از مراجع آکادمیک مورد استفاده و توصیه دیگر اساتید دانشگاههای مختلف بود؛ چه داخل و چه خارج از ایران. او چندین کتاب در حوزههای مختلف مردمشناسی، روحانیت، و رابطه آن با سیاست نوشته و ترجمه کرده است.
مردم شناسی همواره در سفر
در واقع ، فریبا عادلخواه ، مدیر تحقیقات مردم شناسی در مرکز تحقیقات بین المللی(CERI) – Science Po ، مدت ها دانش خود را در خارج از محدوده ایران، حوزه تحقیقاتی اولیه اش، به کار گرفته و از دهه ١٩٩٠ در انجام تحقیقاتی با کیفیت بالا در مورد جامعه افغانستان پیشرو بوده است. مطالعات وی به ویژه در باره جضور افغانها در حرکتهای فراملی ، از جمله مهاجرتی ، اما هم چنین تجاری و مذهبی ، به عنوان مثال در منطقه مرزی خراسان ایران ، یا از طریق شبکه های مدارس مذهبی ، اعم از سنی و شیعه ، متمرکز بوده است.
فریبا عادلخواه از طریق «مردم شناسی سفر» ش، از همان سال ٢٠٠١ پیوندهای ایجاد شده بین رهبری سیاسی ، بخصوص طالبان، و قدرت های تجاری در خلیج فارس ، به ویژه در پادشاهی های نفتی که در آن پشتون ها و بلوچ ها نفوذ اقتصادی قابل توجهی داشتند ،را بررسی می کرد. حتی قبل از حملات ١١ سپتامبر ، او نشان داد که چهره های «طالبان گرائی» ، مانند ملا عمر و اسامه بن لادن ، تا چه اندازه می توانند بر کارگران مهاجر همچون «شخصیت های اخلاقی» مرجع تاثیر بگذارند. جنگ از آن زمان، طی بیست سال ، همچنان این ُبعد را پرورش داده است.
شبکه های طالبان
شکی نیست که جریاناتی که از دریای عمان و خلیج فارس می گذرد، همچنان برای درک آنچه در ماه های آینده در منطقه رخ خواهد داد ، مرکزیت دارند. در واقع ، فراتر از گفتگو های دیپلماتیک ( که قطر در خط مقدم آن قرار دارد) و استراتژی مورد احترام قرار گرفتن طالبان، که به نظر می رسد برای رهبران جدید کابل اهمیت یافته است ، پیوندهای روزانه ، که در طی دهه ها بوجود آمده و توسط فریبا عادلخواه به روشنی بررسی شده ، عنصر تعیین کننده ای برای خواست به رسمیت شناخته شدن بین المللی طالبان بوده است.
در این راستا ، تعجب آور نیست که سقوط کابل در سال ٢٠٢١ برخلاف یکپارچگی غرب ، در پادشاهی های عربی خلیج فارس غالبا به صورتی دوسویه مورد توجه قرار گرفته است. در ١٥ اوت ٢٠٢١ ، مفتی اعظم عمان احمد الخلیلی ، که سخنرانی او اغلب در مخالفت با قدرت حاکم سیاسی است ، به « ملت برادر مسلمان افغانستان، فتح قاطعانه و پیروزی ظفرمندشان بر مهاجمان متجاوز» را تبریک گفت. در شبکه های اجتماعی خلیج فارس ، این که نماینده ویژه CNN در کابل ، کلاریسا وارد ، به محض ورود طالبان روسری بر سر کرد، گاهی به عنوان نماد بازگشت نظم و احترام در نظر گرفته شد.
مسئله زمین
در زمانه ای که سخنرانی های باصطلاح تخصصی تمایل خاصی برای تحلیل جنبش طالبان فقط در ُبعد ایدئولوژیک ، مانند اسلامگراتی یا بنیادگراتی داشتند ، فریبا عادلخواه توانست مرکزیت سایر ابعاد را به ویژه درارتباط با چالش های قدرت معاصر نشان دهد. اگر در محافظه کار بودن طالبان از نظر اخلاقی جای هیچ شکی نیست ، آنها از سوی دیگر بیانگر تجددی هستند که جامعه افغانستان را در شرایط جنگ خشمگین کرده است.
او در تحقیقات خود به مسئله زمین پرداخت و آن را همچون یکی از پایه های توانایی طالبان برای حفظ خود در عرصه سیاسی ، اجتماعی و مذهبی نمایان ساخت. در سال ٢٠١٣ ، وی برای Revue des Mondes Muslims et de la Méditerranée گزارش ویژه ای تحت عنوان جنگ و زمین در افغانستان تهیه کرد و به پیوند بین زمین و درگیری ها، عمق تاریخی بخشید و در عین حال بر این واقعیت اصرار داشت که این تنش ها در درجه اول «سنتی» نبوده و بیشتر نتیجه ترکیب مجدد عواملی «مدرن» است. او (همراه با دیگر همکاران پرونده) بدین ترتیب نشان داد که چگونه تغییر شیوه های قدرت از دهه ١٩٨٠ و به ویژه از سال ٢٠٠١ منجر به ظهور طبقه جدیدی شده که شخصیت های برجسته محلی را به حاشیه رانده است و زمین باروری برای رشد طالبان بوجود آورده. طالبان از طریق مدیریتی عمدتا عملگرا ، در مقایسه با دولت، کارآئی موثرتری داشته است.
او توضیح می دهد که در عین حال ، کمک های عظیم خارجی برای بازسازی افغانستان ، پویایی قومیت و مذهبیت را تقویت کرده و چیزی را ایجاد کرده است که او آنرا « آفرینش سنت» می نامد.
جریان جابجائی ها
علاوه بر این ، فریبا عادلخواه با تمرکز بر اقلیت های افغان ، به ویژه هزاره ها که شیعه هستند و گاه توسط جنبش سنی طالبان سرکوب می شوند ، وارد مطالعه عمیق شبکه های مذهبی شد. علاوه بر مهاجران افغانی ، به ویژه در ایران ، جابجائی های مرتبط با سفرهای زیارتی و آموزشی به افغانها اجازه می دهد از ملاحظات ژئوپلیتیک و امنیتی ای بگریزند که در غیر این صورت غالب هستند. این امر در مورد تحرک زنانی که در رأس مشاغل پررونق قرار دارند بیشتر صادق است.
در حالی که قدرت های سیاسی اروپایی امروز در مواجهه با «جریان مهاجرت افغان ها» وحشت زده هستند و همانطور که امانوئل مکرون گفت ، می خواهند با سرعت در مقابله با آن «از خود محافظت» کنند ، مطالعات فریبا عادلخواه در مورد افغانستان امکان می دهد که دریابیم تا چه میزان جابجائی تا حد زیادی محدود به جنوب باقی می ماند.
آثار او بر انطباق و خوگیری این گروهها و حفظ پیوندهای معنادار ورای مرزها ، با تکیه بر الگوی زندگی افغانهای ایران تأکید می کنند . یافته هایی که احتمالاً در مورد پناهندگان یمنی در مصر و عربستان سعودی کاربرد دارد. وابستگی متقابل بین جوامع میزبان و مهاجران ، اعم از پناهندگان ، زائران یا دانشجویان ، بر اساس موارد مشخص و شناخت نزدیک ، چشم انداز ضروری را ارائه می دهد. در شرایط کنونی ، صدای فریبا عادلخواه برای درک آنچه در افغانستان و بصورتی گسترده تر در دنیای معاصر ما می گذرد بسیار ارزشمند است . به همین دلیل آزادی او همچنان ضروری است.