فارین پالیسی به نقل از یک کارشناس معدن گزارش داده است که سراجالدین حقانی در حال گسترش کنترول خود بر معادن افغانستان است. زیرا او درک میکند که با افزایش اختلافات درونی طالبان و احتمال وقوع جنگ داخلی بین این گروه، کسی صاحب قدرت خواهد بود که پول استخراج معادن را در اختیار دارد.
جاوید نورانی، پژوهشگر مستقل و کارشناس معدن به فارین پالیسی گفته است: “شبکه حقانی در نخست یک بازیگر حاشیهای در درون طالبان بود، اما زمانی که کنترل کامل بخش معدن را در دست گرفت، وارد صحنه مرکزی گروه طالبان شد.”
فارین پالیسی نوشته است با در نظر داشت وضعیت و شرایطی که افغانستان دارد، بخش معدن پایه قدرت و بقای کسانی را تأمین میکند که ساحات معدنی را تحت کنترول دارند.
در چنین وضعیتی این بخش برای ثروتاندوزی شخصی افراد استفاده خواهد شد، نه به عنوان موتوری برای رشد اقتصادی سراسری کشور.
به گزارش این مجله سراجالدین حقانی، سرپرست وزارت داخله افغانستان و تروریست مورد تحریم سازمان ملل یکی از کسانی است که اهمیت معادن برای رسیدن به قدرت را درک میکند.
او مدتهاست که بر منبع عظیمی از کرومیت که از نزدیک کابل تا پاکستان امتداد دارد، کنترل داشته است. بنابراین میداند زیر زمین چه چیزی وجود دارد.
تسلط حقانی بر آنچه در بالای زمین اتفاق میافتد برای او اهمیت دارد. تسلط بر کامیونها، جادهها، مالیات و افرادی که به عنوان مسئولین مرزها تعیین میشوند.
نورانی به فارین پالیسی گفته است: “شبکه حقانی در حال حاضر بسیاری از درآمدهای بخش معدن را نگه میدارد. ممکن است بسیاری از آن در نهایت به خلیج منتقل شود.”
به گفته این کارشناس معدن، فساد، مدیریت ضعیف بخش معدن و درآمد حاصل از آن، باعث گسترش اختلافات در میان طالبان خواهد شد و شاخههای مختلف طالبان برای کنترول بر سر معدن و عایدات آن با همدیگر مبارزه خواهند کرد.
“نفرین معادن دامن طالبان را گرفته است”
مجله فارین پالیسی به نقل از نورانی، کارشناس معدن گفته است: “طالبان نفرین معادن را گرفتهاند.”
این محله تعبیر “نفرین معادن” را توضیح داده و نوشته است که معادن افغانستان منبع اصلی درگیری است. چون گروههای مختلف برای کنترل آن میجنگند، این منابع میتواند زندگی و محیط زیست را مختل کند.
تاریخ افغانستان نشان میدهد که در دهههای گذشته جنگ بر سر معادن، همواره نظم را مختل کرده است.
نورانی، کارشناس معدن به فارین پالیسی گفته است: “جنگ بر سر معدن میتواند بر پیکربندی سیاسی تأثیر بگذارد و میتواند جایگاه دولت را تعیین کند.”
به گفته این کارشناس، افغانستان در لبه تمام این پیامدهای بالقوه قرار دارد و اگر به نشانههایی در تاریخ نگاه بیندازیم، معلوم میشود که “آینده خوبی در راه نیست.”
افغانستان، منبع افسانهای معادن
دهها سال است که مردم افغانستان از منابع معدنی دستنخورده به ارزش میلیاردها دالر و ثروتهای هنگفت زیر پایشان به جهان خبر دادهاند.
اگر راهی برای کشف، بهرهبرداری، و صادرات این منابع برای ایجاد شغل در یک صنعت پایدار و در سطح جهانی ایجاد شود، میتواند مردم افغانستان را به آینده سرشار از صلح و رفاه برساند.
فارین پالیسی نوشته است: “این کاملاً یک افسانه نیست. افغانستان در بالای ذخایر عظیم مس، آهن، مرمر، تالک، زغال سنگ، لیتیوم، کرومیت، کبالت، طلا، لاجورد، سنگهای قیمتی و غیره قرار دارد.”
این معادن افغانستان را به یکی از غنیترین کشورهای جهان در روی کاغذ تبدیل کرده است، اما بخش دشوار کار تبدیل پتانسیل به واقعیت است.
این چالش در طول سالهای گذشته نیز سد راه افغانستان بوده است.بوده است، تبدیل پتانسیل به واقعیت است.
بخش معدن در دولت سابق افغانستان، بهدلیل خطرات امنیتی ناشی از شورشهای طالبان هیچگاه رشد نکرد.
به دلیل این شورشها، این بخش هنوز به طور کامل شکوفا نشده است.
حتی اگر کسانی که در راس گروه طالبان هستند، اهمیت درآمد معادن را درک کنند. ظرفیت بهرهبرداری از آن را ندارند. زیرا طالبان به گونه روزافزونی از هم میپاشند و امنیت در سراسر کشور رو به وخامت میرود.
ثروت معدنی افغانستان در چندین دهه گذشته به خوبی ثبت شده است. شوروی در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ بررسیهایی انجام داده بود.
ایالات متحده نیز در طول ماجراجویی ۲۰ سالهاش کارهای زیادی را انجام داد.
برخی از قراردادهای بزرگ، به ویژه یک قرارداد ۳۰ ساله به ارزش ۳ میلیارد دالر در سال ۲۰۰۷ با یک شرکت چینی امضا شد. قرار بود این شرکت کار بر سر معدن مس عینک، در نزدیکی کابل را توسعه بدهد، اما بعد از کشته شدن چندین کارگر چینی توسط طالبان، این قرارداد متوقف شد.
بعد از این هیچ اقدامی برای تبدیل معادن افغانستان به ثروت انجام نشده است.
منابع صنعتی میگویند که طالبان به قراردادهای استخراج معادن موجود که توسط دولت سابق امضا شده است، احترام میگذارند، احتمالاً زیرا دولت طالبان دانش لازم برای نوشتن قراردادهای جدید را ندارد.
دانش اندک طالبان مانع سرمایهگذاریهای تازهای میشود که میتواند صنعت بالقوه معدن را به یک صنعت واقعی تبدیل کند.
جفری گریکو، رئیس اتاق بازرگانی افغان- امریکایی، گفته است که طالبان “رویکردی جدی در بخش معدن اتخاذ کردهاند.
به گفته او “طالبان ظرفیت معادن برای درآمدزایی را به رسمیت میشناسند.”
با این حال بحران نقدینگی ناشی از تحریمهای ایالات متحده و سازمان ملل بر بانکهای افغانستان، همراه با ناتوانی طالبان در اداره یک اقتصاد کارآمد، باعث شده است که آنها به دنبال راهی سریعتر برای درآمدزایی باشند. و به این منظور، آنها تمرکز اصلی خود را بر بخش معدن گذاشتهاند.
او گفت که طالبان “تجربه یا ظرفیت اجرای قوانین جدید در بخشهای پیچیده مانند حوزه معدن و منابع طبیعی را ندارند.”
وی گفت: در این میان، “آنها تلاش میکنند تا حد امکان از صادرات زغال سنگ و منابع معدنی گرانبها به پاکستان و جاهای دیگر سود مالی ببرند.”
این بدان معنا نیست که طالبان در این زمینه دست به تلاش نمیزنند.
شخصیتهای طالبان با مقامات چینی دیدار کردهاند تا در مورد شرایط قرارداد مس عینک که دولت سابق قصد داشت آن را اصلاح کند تا برای پیمانکار چینی، شرکت چینی متالورژیکال، جذابتر شود، گفتگو کردند.
شهابالدین دلاور، سرپرست وزارت معادن طالبان از ساحه مس عینک بازدید کرده است.
منابع صنعتی گفتند که یک هیئت چینی اخیراً با هلیکوپتر به ولایت هلمند سفر کردهاند تا از یک معدن اورانیوم دیدار کنند.
علاقه بلندمدت چین به بخش معدن افغانستان مشهور است. به عنوان مثال، ذخایر لیتیوم افغانستان میتواند یکی از بزرگترین ذخایر در جهان برای تولید باتری در چین باشد.